جف و خانواده‌اش پس از استعفا از سمت خود به‌عنوان رئیس‌جمهور، خوشحال هستند که به روستای خودشان باز می‌گردند. با نزدیک شدن به جشن های پایان سال، کتی درخواست یک هدیه منحصر به فرد می کند و ....

بالاخره تعطیلات فرا رسید! ولاد و دوستانش بسیار هیجان زده هستند! ژروم، پدر ولاد، مسئول این کار است. آندره، پدربزرگ ژان و باسیل نیز برای کمک به اینجا آمده است. شش بچه، دو بزرگسال، یک سفر هشت ساعته با قطار. هیچ چیز نمی تواند اشتباه باشد.

داستان درباره زندگی مردی هست که بدون دانستن نحوه‌ی سوار شدن و راندن دوچرخه بزرگ شده است و اکنون که سن و سالی از وی گذشته باز هم نمی‌تواند این کار را به خوبی انجام دهد و این برایش تبدیل به یک مشکل بزرگ شده است و…

استفان پدر سه دختر است و پسری ندارد، او به خاطر نداشتن پسر به شدت احساس کمبود میکند و تصمیم میگرد این کمبود را از طریق نزدیک شدن به دامادش حل کند اما در این مورد زیاده روی میکند و همه چیز آنطور که اون میخواست پیش نمی رود و...